اکران راکی
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۵۸۹۰۱
فیلم راکی، استالونه را از بازیگری کماهمیت و حاشیهای به ستارهای مشهور تبدیل کرد و مسیر همواری برای ادامه فعالیت حرفهای در سینما پیش روی او گذاشت. او پنج فیلم دیگر با محوریت راکی ساخت و در دو فیلم مرتبط با داستان این شخصیت (کرید ۱ و کرید ۲) نیز حضور پیدا کرد.
به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه اعتماد نوشت: «سال ۱۹۷۶ در چنین روزی اکران شد و بازیگر نقش اولش را به ستارهای مشهور در سینما تبدیل کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیلوستر استالونه داستان این فیلم را بر اساس رقابتی واقعی که خودش شبی از شبهای مارس ۱۹۷۵ شاهدش بود نوشت. در آن رقابت بوکسوری نه چندان سرشناس به نام چاک وپنر پانزده راند با محمد علی (کلِی) جنگید و قهرمان بلندآوازه را به دردسر انداخت. وپنر در آن رقابت بیشتر خورد و کمتر زد، اما برای همین سرسختی و مقاومتی که از خودش نشان داده بود از سوی تماشاگران تشویق شد. او عملا هیچ شانسی برای پیروزی نداشت و شکستش قطعی بود، اما آسان تن به این شکست نداد و تا آنجا که در توان داشت - و فراتر از همه انتظارات - سرپا ایستاد و قهرمان بزرگ را مجبور کرد برای رسیدن به پیروزی تا سر حد مرگ تلاش کند (وپنر در آن رقابت، در راند نهم یکبار علی را نقش رینگ کرد).
نخستین فیلم از مجموعه فیلمهای راکی روی همین مضمون، یعنی استقامت بدون شانس پیروزی - که به نوعی همان جدال انسان با سرنوشتش بود - شکل گرفت و استالونه با اضافه کردن یک ماجرای عشقی در دل آن، جذابیتهای داستان را بیشتر کرد. مشکلات و موانع پیشتولید و تولید فیلم به کنار، آن را با بودجهای حدود یک میلیون دلار ساختند و تا جایی که ممکن بود از هزینههای جانبی آن کم کردند تا کار به انتها برسد.
همین صرفهجوییهای اجباری به روند تولید فیلم آسیب زد و کیفیت کار را پایین آورد اما نتیجه نهایی کم و بیش همان چیزی شد که گروه تولید در سر داشت. فیلم بیشتر از ۲۲۵ میلیون دلار فروخت و موفقیت قهرمان داستان را به شکلی دیگر در گیشه تکرار کرد. فیلمی که کسی انتظاری از آن نداشت در صدر پرفروشترین فیلمهای آن سال جای گرفت و در ۱۰ رشته - ازجمله بازیگری نقش اول مرد - نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
فیلم راکی، استالونه را از بازیگری کماهمیت و حاشیهای به ستارهای مشهور تبدیل کرد و مسیر همواری برای ادامه فعالیت حرفهای در سینما پیش روی او گذاشت. او پنج فیلم دیگر با محوریت راکی ساخت و در دو فیلم مرتبط با داستان این شخصیت (کرید ۱ و کرید ۲) نیز حضور پیدا کرد. جالب اینکه اوایل قرن جدید میلادی و بعد از موفقیت مجموعه فیلمهای راکی، چاک وپنر با این استدلال که استالونه داستان فیلم را براساس زندگی من نوشته اما سهم و سودی از موفقیتهای فیلم به من نداده است، شکایتی را در دادگاه علیه او ثبت کرد. استالونه در آغاز ماجرا این شکایت را جدی نگرفت و حتی گفت که کمترین نفع راکی برای وپنر این بوده که شهرتش را چندبرابر کرده است و اکنون همه او را به «راکی واقعی» میشناسند. اما وپنر سر حرف خود ماند و اینجا نیز مثل مبارزهاش با علی، به آسانی تسلیم نشد. این پرونده نزدیک به سه سال در جریان بود تا اینکه وکلای دو طرف، در مصالحهای که جزییات آن خبری نشد، ماجرا را مختومه کردند.»
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: سیلوستر استالونه
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: سیلوستر استالونه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۵۸۹۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند
فیلمهای ترسناکی که بر اساس رویدادی که واقعاً در جهان فیزیکی اتفاق افتاده تولید میشوند، بدون شک میتواند وحشتناکتر از یک داستان تخیلی باشد. در واقعیت ترس مبتنی بر زندگی واقعی لایهای از وحشت را اضافه میکند که داستان ناب برآمده از تخیل نمیتواند با آن رقابت کند.
به گزارش ویجیاتو، در این آثار وحشتناک که از رویدادهای واقعی الهام گرفته شدهاند، ممکن است جزئیات برای رسیدن به جلوههای خوب سینمایی تغییر کنند، اما داستانها به اندازه کافی به حوادث واقعی نزدیک میشوند که باعث ایجاد لرز در بازو و گزگز کردن در ستون فقرات شما میشود. پس این شما و ۱۲ فیلم ترسناک که بر اساس داستانهای واقعی ساخته شدند.
«Scream»
شاید باورش سخت باشد که Scream، با توجه به اینکه چقدر به کنوانسیونهای ترسناک نیاز دارد، منشأ دیگری جز سینما داشته باشد. اما این فیلم در واقع ریشه در پرونده واقعی زندگی به اصطلاح «گینزویل ریپر» دارد که پنج دانشجو را به طور متوالی به قتل رساند.
فیلم اسلشر «جیغ» محصول ۱۹۹۶ بهترین فیلم ترسناک دهه ۹۰ میلادی است که این ژانر را دوباره زنده کرد. این فیلم شامل مجموعهای از قتلهایی است که توسط مهاجمی با لباس مشکی و ماسک روح انجام میشود. این فیلم نشان میدهد که قاتل دو نفر هستند که به دنبال انتقام از روابط چند نفر از والدین خود هستند.
پیچ و تابها در Scream طرفداران فیلم ترسناک را روی صندلی خود نگه داشت، اما داستان واقعی که بر اساس آن ساخته شده بود به همان اندازه وحشتناک است.
این فیلم بر اساس قاتل سریال دنی رولینگ بود که در آگوست ۱۹۹۰ در فلوریدا آمریکا، پنج دانشجو را طی چهار روز کشت. این نبوغ کارگردان وس کریون و فیلمنامهنویس کوین ویلیامسون است که به این قضیه نگاه میکنند و سکوی پرشی برای یک اثر سینمایی میبینند که میتواند کلیشههای فیلم را از بین ببرد.
«Zodiac»
هر کسی که اندک علاقهای حتی گذرا به جنایات واقعی داشته باشد، با قاتل زودیاک آشنا است، کسی که سانفرانسیسکو را با یک رشته قتلهای هنوز حل نشده در دهه ۱۹۶۰ میلادی وحشت زده کرد. اما شاهکار هولناک دیوید فینچر کمتر به قتلها مربوط میشود تا سوراخ خرگوشی که قاتل با پازلهای دیوانهکننده و پیامهای رمزگذاریشدهای که از طریق مطبوعات منتشر کرد، بیشتر توجه کند. اگرچه فینچر بازهم چندین مورد از آنها را با جزئیات نگرانکننده بازسازی میکند.
این پرونده به طور کامل کاریکاتوریست سیاسی رابرت گریسمیت، با بازی جیک جیلنهال را دنبال میکند که وسواس چندین دههاش برای کشف هویت زودیاک به قیمت از دست دادن زندگی معمولیاش تمام شد، و از اساس زندگی برای او از بین رفت. با توجه به اینکه چگونه، هر چند سال یکبار، برخی نظریههای جدید در مورد اینکه چه کسی این قتلها را انجام داده است، مطرح میشود، کماکان این اثر و رویدادهای درون آن تماشایی و جذاب است.
«The Amityville Horror»
فیلم ترسناک با رویکر خانه جنزده یا روحهای شیطانی همیشه در ژانر وحشت وجود داشته است؛ اما شاید گل سرسبد آن همین اثر باشد. اما شاید بکویید چرا؟ چون این اثر تا حدی به این دلیل که پیوند مستقیمی با واقعیت دارد، مهم است. فیلم The Amityville Horror هنوز هم قدرت خود را در تمام این دههها (و دنباله ها/اسپین آفها) حفظ کرده است. فیلم چنان بیان ترسناکی به ایدهای میدهد که هرگز نمیتوانیم کاملاً آن را باور کنیم: آیا اشیا و مکانها خاطرات آسیبهای گذشته را در خود نگه میدارند؟
هنگامی که خانوادهای به خانهای جدید نقل مکان میکنند که در آن قتل مرموزی توسط رونالد دفیو رخ داده است، ظاهراً توسط نوعی تسخیر اهریمنی، آنها به سرعت متوجه میشوند که چگونه بقایای آن در پایه خود خانه باقی مانده است. فیلم بینندگان را با هیچ پاسخ یا توضیح روشنی مواجه نمیکند، فقط یک حس طولانی مدت وجود دارد که نیروهایی وجود دارند که ما نه میتوانیم آنها را کنترل کنیم و نه میتوانیم آنها را نابود کنیم.
این فیلم بر اساس کتاب جی آنسون، بر اساس وقایع حقیقی آزار و اذیت ماوراء طبیعی توسط خانواده لوتز هنگام نقل مکان به خانهای قدیمی در لانگ آیلند که قبلا محل یک قتل عام وحشتناک بوده را به تصویر میکشد.
«The Conjuring»
داستان اد و لورین وارن، محققین ماوراء الطبیعه، آنقدر خوب است که سهبار آن را ساختهاند. (خب، حتی تعداد بیشمار دنبالهها و اسپینآفها را در نظر نمیگیریم!) دو شخصیت مرکزی واقعی The Conjuring با دنیای سینمایی Amityville Horror تلاقی میکنند، زیرا تحقیقات آنها در مورد خانههای جن زده به الهام بخشیدن به این فرنچایز کمک کرد. با این وجود، اگر از طرفداران آمیتیویل هستید، احساس نمیکنید که در حال تماشای اثری ناچیز یا تکراری هستید.
فیلم ترسناک جیمز وان به ماوراءالطبیعه میپردازد، اما ترسناکترین نکته از راههایی به فیلم وارد میشود که در واقعیت روستایی گنجانده شده که پرونده اد و لورین در آن ریشه دارد. همچنین مطمئناً بد نیست که پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا را برای این نقشها انتخاب کردند، دو تن از بهترین بازیگران دوران ما که این وظیفه را به اندازه هر درامی که در آن بازی کردهاند جدی میگیرند. اد و لورین وارن قبل از اینکه کارگردان جیمز وان تصمیم بگیرد شناخته شدهترین پرونده آنها را به یک فیلم خانه خالی از سکنه تبدیل کند و آنها را شاید به معروفترین شکارچیان ارواح در جهان تبدیل کند، خود واقعیشان محققین نیمه معروف ماوراء الطبیعه بودند.
«Poltergeist»
سه سال پس از تولید وحشت در آمیتیویل و موفقیت آن نزد مخاطب، کارگردان توبی هوپر به طور موثری ایده فیلم خانه جن زده مدرن را با کمک خود استیون اسپیلبرگ، که تهیه کننده و احتمالاً کارگردانی برخی از سکانسها را بر عهده داشت، به یک فیلم کلاسیک ترسناک تبدیل کرد. نکته اینجاست که این اثر نیز مانند Amityville، از یک تسخیر واقعی برای قصهگویی الهام میگیرد.
در دهه ۱۹۵۰ میلادی، پرونده عجیب خانه هرمان در حومه لانگ آیلند آمریکا سوژه این فیلم است پس از اینکه یک خانواده حوادث غیرقابل باوری را در خانه خود مشاهده کردند، یک محقق ماوراء الطبیعه را برای تشخیص فعالیت غیرمعمول، مانند ترکیدن تصادفی بطریها و اشیایی که خودشان حرکت میکنند، به خانه آوردند. این حادثه پس از واکاوی به یک داستان رسانهای ملی تبدیل شد. با این حال، این خانه واقعی در نهایت برخلاف حوادث درون فیلم به واسطه یک پورتال بین بعدی ناپدید نشد.
«Compliance»
هیچ سمینار جامعهشناسی بدون مطالعه «آزمایشهای میلگرام» کامل نمیشود، آزمایشهایی که تلاش میکرد بفهمد چرا آلمانیها طعمه نازیسم شدند. در یک آزمایشگاه، محقق سناریوهایی را شبیهسازی کرد که در آن یک شخصیت اقتدارگرا از سوژهای میخواست که دردی را به کسی وارد کند که میتواند سزاوار آن باشد یا نباشد، میلگرام آزمایشش را جهت پاسخ به این سؤال بغرنج طراحی کرده بود که آیا آیشمان و میلیونها آلمانی دیگر که مسبب هولوکاست بودند همگی گناهکار بودهاند یا اینکه شهروندان عادی تنها از دستورها پیروی میکردند.
اکنون یافتههای او یک مورد آزمایشی واقعی را در فیلم «Compliance» یا انطباق دریافت میکند؛ البته با این رویکرد که بر اساس یک واقعه حقیقی که در آن صدایی تهدیدآمیز در آن طرف تلفن افراد را به انجام اعمال نفرتانگیز علیه یکدیگر سوق میدهد. (اگر از طرفداران Ann Dowd بازیگر شخصیت نقش خاله لیدیا در The Handmaid’s Tale بودهاید، این فیلم مسئول تجدید حیات اوست – و واضح است که چرا!) درام کلاستروفوبیک کریگ زوبل از تحقیر چیزی که معلوم شد یک تماس شوخی فوقالعاده لعنتی است استفاده نمیکند، بلکه از آن به عنوان سکوی پرشی برای کشف وفاداری آمریکا به اقتدارگرایی استفاده میکند.
«The Exorcist»
مفهوم «جنگیری» ممکن است داستانی ناب به نظر برسد، به خصوص با توجه به برخی از تصویرهای هیستریک آن روی صفحه نمایش در طول سالها؛ اما عمل خروج دیو شیطانی، ریشههای باستانی در دین، حتی در مسیحیت تا قرنهای اخیر دارد؛ بنابراین متن ویلیام پیتر بلاتی در حالی که بر اساس یک رمان محبوب است، از مجموعهای از تلاشها برای جنگیری پسری آشفته در دهه ۱۹۴۰ میلادی الهام میگیرد.
این روح جوان و شکنجهشده، البته، تبدیل به ریگان سرگردان در فیلم جنگیر میشود. او یک معمای وحشتناک است که وضعیتش توسط مادرش و یک جفت کشیش مورد واکاوی قرار میگیرد؛ بنابراین فیلم ترسناک ویلیام فریدکین چیزی فراتر از دنیای ما را نیز کانالیزه میکند.
«The Silence of the Lambs»
اگرچه این برنده اسکار و بازیگر توانا آنتونی هاپکینز است که نمایش را در سکوت برهها از مابقی شخصیتها میدزدد، اما او واقعاً آنتاگونیست اصلی فیلم ترسناک روانشناختی جاناتان دمی نیست. این افتخار متعلق به بوفالو بیل تباه شده یا تد لوین است، قاتلی که به صورت ترکیبی از شش قاتل بدنام آمریکایی ساخته شده است (از جمله اد جین، الهام بخش نورمن بیتس در فیلم روانی).
برای اینکه کلاریس استارلینگ، مامور اف بی آی، بوفالو بیل را بگیرد، او باید بتواند وارد فضای اصلی زندگی و روان او شود… کاری که او را ملزم به ملاقات با هانیبال لکتر میکند. بازیهای فکری که او باید برای ردیابی یک قاتل انجام دهد، بینهایت ترسناکتر از هر خشونت و تندی در فیلم است. آیا میخواهیم فکر عقلانی را به همان اعمالی که ما مظهر غیرعقلانی میدانیم اختصاص دهیم؟! این هویت این اثر سینمایی است.
«Snowtown»
بسیاری از فیلمهای سالهای اخیر بر اساس خشونتهای غیرقابل توصیف واقعی ساخته شدهاند؛ و این یکی از همان آثار است. استرالیا در دهه ۹۰ میلادی به مدت هفت سال، از سال ۱۹۹۲، با سلسله قتلهایی مواجه شد. یک گروه چهار نفره از مردان به رهبری جان بانتینگ، یک سری قتلهای وحشتناک را انجام دادند که عمدتاً پدوفیلها و همجنس گرایان را هدف قرار میدادند. این فیلم بر اساس همین قتلها تولید شده است.
بازگویی کورزل جزئیات کمی را در خود جای داده است. تصور تماشای Snowtown برای سرگرمی سخت است، اما اگر میخواهید مستقیماً به تاریکترین اعماق بشریت خیره شوید، این فیلم مانند هر فیلم دیگری راهنمای تور است. اما فیلم «قتلهای شهر برفی» اثر جاستین کورزل بیش از پیش دلهرهآور است، زیرا جنایات در مقیاسی هستند که مستحق شوک در سراسر جامعه هستند.
«The Birds»
خیلیها فیلم «پرندگان» از آلفرد هیچکاک را در دایره آثار نه چندان مهم او میدانستند؛ اما باید پذیرفت این اثر گونه فیلم ترسناک برپایه حمله حیوانات را در نوع خودش دگرگون کرد. اما آیا میدانستید ایده داستان آن برگرفته از رخدادی واقعی است! اما باید بدانید در سال ۱۹۶۱ میلادی، پرندگان در شهر ساحلی کاپیتولا، در کالیفرنیا، واقعاً علیه صاحبان انسانی خود برخاستند.
جالب است بدانید: گلههایی از مرغهای دریایی معمولی که با جلبکهای سمی مسموم شده بودند، شروع به برخورد به خانهها و اتومبیلها کردند و غذای نیمههضم شده درون معده خود را استفراغ میکردند. دههها طول کشید تا دانشمندان علت را کشف کنند، اما فقط دو سال از خود این ماجرا طول کشید تا هیچکاک این حادثه را به تمثیلی از صلح شکننده فزاینده انسان با دنیای طبیعی و شاید هم ناامیدی جنسی زنانه تبدیل کند.
«The Exorcism of Emily Rose»
در محافل فرامذهبی، جنگیری، یک عمل بسیار واقعی و نه غیر منسوخ است؛ اما حتی فیلم The Exorcist بر اساس یک حادثه واقعی ساخته شده است. ولی فیلم «جنگیری امیلی رز» در الهامگیری از ماجراهای واقعی خاصتر است.
در سال ۱۹۷۵ میلادی، یک زن جوان آلمانی به نام Anneliese Michel شروع به تجربه تشنج و توهم کرد. به دستور والدین کاتولیک او، دو کشیش محلی دهها مراسم جنگیری را آغاز کردند تا اینکه او در نهایت بر اثر سوء تغذیه درگذشت. والدین او سپس به قتل از روی سهل انگاری متهم شدند. براساس این حوادث کارگردان اسکات دریکسون این حقایق را با تخیلی لیبرال ترکیب میکند و معجونی جالب از هیجان روانی، وحشت شیطانی و درام دادگاهی را خلق میکند.
«Winchester»
این فیلم شاید حتی با حضور هلن میرن در نقش اصلی خود هم یک فیلم فوقالعاده نباشد، اما یک داستان عالی و عجیب است. همانطور که افسانهها میگویند، پس از مرگ ناگهانی شوهرش، ویلیام وینچستر اسلحه ساز، بیوه او، سارا، شروع به اضافه کردن سازههایی عجیب و غریب به عمارت کالیفرنیای شمالی خود کرد.
در این سازههای عجیب شامل صدها اتاق اضافی، درهای تصادفی و راه پلههایی که به هیچ کجا ختم نمیشد را شامل میشدند. اما ماجرا چه بود؟! ظاهراً به دستور ارواح کسانی که با تفنگ همنام شرکت او یعنی وینچستر کشته شدند، این اتفاقات رخ میدارد. البته به گفته کارشناسان و تاریخنگاران این حوادث عمدتاً یک شایعه یا خبر پراکنی دروغین برای نابودی این شرکت است؛ چرا که گفته شده این بازسازیها عمدتاً نتیجه تعمیرات عجولانه پس از زلزله ۱۹۰۶ میلادی سانفرانسیسکو بود. اما دوستان، هنگام انتخاب بین تخیل یک قصه و واقعیت، از تخیل قصه بودن الگو بگیرید.
«A Nightmare on Elm Street»
شاید از وجود چنین فیلمی در این فهرست تعجب کنید؛ اما فیلم کابوس در خیابان الم در شاخه فیلمهای ترسناک بر اساس واقعیت قرار میگیرد. هرچند هرگز یک قاتل واقعی کودککش وجود نداشت که نوجوانان را در رویاهایشان تعقیب کند. اما ریشه داستان این اثر باعث میشود ما آن را جز فیلمهای ترسناکی که بر اساس واقعیت ساخته شدهاند بدانیم. به طور کلی مفهوم شخصیت فردی کروگر پس از خواندن مقالهای درباره پسری که پس از تحمل وحشتهای شبانه متحجرانه در خواب جان خود را از دست داد، به سراغ کارگردان فیلم کابوس در خیابان الم آمد.
وس کریون در سال ۲۰۱۴ به Vulture گفت: «من مقالهای در لس آنجلس تایمز خوانده بودم در مورد خانوادهای که از میدانهای کشتار در کامبوج فرار کرده بودند و توانسته بودند به ایالات متحده بروند.»، اما پس از رسیدن فرزند این خانواده از تجربه کابوسهای بسیار آزاردهنده خود به پدر و مادرش گفت که باعث میشود بترسد بخوابد. این کابوسها تا جایی پیش رفتند که کودک از خوابیدن ترس داشت، بنابراین سعی میکرد روزها بیدار بماند.
اما وقتی این کودک بالاخره به خواب رفت، والدینش فکر کردند که این بحران تمام شده است. سپس در نیمه شب صدای جیغهایی از اتاق او شنیدند. وقتی خانواده به اتاق کودک رسیدند، او مرده بود. در واقع این بچه در وسط یک کابوس درگذشت. در نتیجه انسانی که تصوری از ترس در خواب داشت و بزرگترها آن را انکار میکردند، در نهایت به خط مرکزی ایده کابوس در خیابان الم تبدیل شد.
«The Texas Chainsaw Massacre»
یکی از ترسناکترین فیلمهای واقعی جهان «کشتار با ارهبرقی در تگزاس» است. شاید در نگاه اول بسیاری از آنچه که در فیلم کشتار با ارهبرقی اتفاق میافتد، بیشتر از وحشتناک بودن حادثهای نگران کننده به نظر برسد. اما باید قبول کرد که شاید هیچ شخصیت دیگری در فیلمهای ترسناک معروف جهان به اندازه صورت چرمی ترسناک نباشد. شخصیت قاتلی که یک انسان عجیب تهدیدآمیز و ساکن زیرزمینی است که مردم را میخورد و پس از کشتن، صورت آنها را کنده و روی صورت خود را با آن میپوشاند؛ و نکته جالب اینجاست، در حالی که این شخصیت هرگز یک شخص واقعی در این دنیای مخوف نبود، اما ویژگیهای او بر اساس قاتل زنجیرهای اد جین شکل گرفت که «به نبش قبر اجساد از قبرستانها و ساختن یادگاری با استخوانها و پوست آنها معروف بود». در نتیجه استفاده و الگو گیری سازندگان این اثر سینمایی از یک قاتل حقیقی باعث میشود این اثر نیز در دسته فیلمهای ترسناک واقعی قرار بگیرد.
«The Strangers»
این فیلم مهیج برایان برتینو تلفیقی از سه رویداد مجزا از زندگی واقعی است. در نتیجه باید آن را یکی از فیلمهای ترسناکی که بر اساس واقعیت ساخته شدهاند دانست. اول، و شاید واضحترین دلیل برای واقعی بودن این داستان آن است که این تریلر تخیلی از حمله به خانه و قتل شارون تیت و دوستانش توسط خانواده منسون الهام میگیرد. به گزارش Screen Rant فیلم غریبهها بخشهایی از داستان خود را با الهام از قتلهای اقامتگاه کِدی ساخته که در آن چهار نفر در یک شهر تفریحی کوچک در کالیفرنیا کشته شدند.
این پرونده از آن دست ماجراهایی بود که حل نشد، زیرا قاتلان هرگز دستگیر نشدند. در نهایت، برتینو به عنوان کارگردان از دوران کودکی خود نیز برای این فیلم الهام گرفت. این کارگردان مشهور یک بار توسط گروهی از غریبهها ترسیده بود که یک روز وقتی او در خانه تنها بود درب خانه او را زدند و از آنها خواستند که در آنجا ساکن نباشند. اگرچه او بعداً متوجه شد که عاملان این اقدام سارق بودند، اما این حادثه اثری فراموش نشدنی بر روی کارگردان آینده گذاشت و او از این حادثه به عنوان بخشی از فیلم خود استفاده کرد.
«Jaws»
احتمالا حضور یکی از ماندگارترین بلاکباسترهای تاریخ سینما در این فهرست جای تعجب دارد، اما فیلم آروارهها از استوین اسپیلبرگ نیز در لیست فیلم ترسناک بر اساس واقعیت قرار میگیرد. فیلم هیولایی حماسی آروارهها بر اساس کتابی به همین نام اثر پیتر بنچلی در سال ۱۹۷۴ ساخته شده است که از حمله کوسه خاصی الهام گرفته نشده، اما داستان آن از سوء استفادههای فرانک موندوس ماهیگیر کوسه الهام گرفته شده است.
کاپیتان کوینت (رابرت شاو) از فیلم آرووارهها ظاهراً از شخصیتی واقعی و بومی لانگ آیلند الگوبرداری شده است، اگرچه خود بنچلی این واقعیت را انکار میکند. با این حال، شاو شخصاً ارتباط بین موندوس و شخصیت خودش در این فیلم را تأیید کرده و بارها گفته است که دوستان و خانواده موندوس در مورد آنچه که به نظر آنها یک ارتباط آشکار در این فیلم است، تردیدی ندارند.
«The Town That Dreaded Sundown»
فیلم «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» به صورت مستقیم از آثاری است که میتوان آن را جز فیلمهای ترسناک واقعی خطاب کرد. اما چرا؟ چون این فیلم ترسناک اسلشر داستان خود را از ماجرای قاتل فانتوم (Phantom Slayer) مسئول به اصطلاح «قتلهای مهتاب» الهام گرفته است. قاتل فانتوم کسی است که بیش از دو ماه و نیم در سال ۱۹۴۶ میلادی به هشت نفر حمله کرد و جان پنج نفر را گرفت. نکته ترسناکتر ماجرا این است که ضارب ناشناس هرگز دستگیر نشد.
در نتیجه وقایع وحشتناک آن ماجرا در «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» جاودانه شد که اولین بار در سال ۱۹۷۶ اکران شد و بعداً در سال ۲۰۱۴ بازسازی شد. پس مشتقان ژانر وحشت باید بدانند این اثر یکی از فیلمهای ترسناک بر اساس واقعیت است که میتوانند در فهرست آثار مورد نظر خود برای تماشا قرار دهند.
«The Hills Have Eyes»
بدون شک یکی از معروفترین فیلمهای ترسناک ماورایی بر اساس واقعیت همین «تپهها چشم دارند» است. شاید هیچ کس به طور قطع نمیداند که آیا افسانه «ساونی بِین» یک داستان واقعی است یا خیر، اما بر اساس فرهنگ عامه، شخصیت بین رهبر یک قبیله ۴۸ نفره در اسکاتلند قرن ۱۶ بود که بیش از ۱۰۰۰ نفر را ربودند، کشتند و خوردند.
در طول جستجوی قاتلان مرموز، مردم محلی تعداد زیادی انسان بیگناه را یافتند که به شکل وحشتناکی کشته شده بودند. اما پس از دستگیری بین، همان مردم او و پیروانش را به طرز وحشیانهای اعدام کردند. این داستان یک قبیله آدمخوار که افراد عادی را به انسانهای وحشی گوشتخوار تبدیل میکند، الهام بخش تولید فیلم «تپهها چشم دارند» بود، یک فیلم ترسناک محصول ۱۹۷۷ به نویسندگی، کارگردانی و تدوین وس کریون. البته یک بازسازی در سال ۲۰۰۶ به همراه یک دنباله در سال ۲۰۰۷ نیز از آن منتشر شد، اما هیچ کدام نتوانستند در برابر نسخه اصلی بایستند.
«Dahmer»
اگر یک فیلم ترسناک واقعی بدون هیچ کم و کاستی از نگاه داستان بر پایه حقیقت میخواهید که از صفر تا صد برگرفته از واقعیت باشد، بدون شک فیلم دامر یکی از آنها به شمار میرود. برخلاف بسیاری از آثار موجود در این فهرست، فیلم دامر محصول سال ۲۰۰۲ فقط بر اساس یک داستان واقعی نیست. اما چرا؟ چون این یک فیلم زندگینامه واقعی درباره قاتل زنجیرهای جفری دامر است که بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱ به ۱۷ مرد در ویسکانسین تجاوز کرد، و پس از قتل، آنها را قطعه قطعه کرد و در برخی موارد تا حدی آنها را حفظ و یا به عنوان خوراک مصرف کرد.
باید بدانید به استثنای نام قربانیان و تعدادی جزئیات داستانی کوچک، این فیلم ترسناک تحسین شده، نمایش دقیق جنایات فجیعی است که توسط دامر انجام شده بود، یکی از نکات جذاب این فیلم آن است که جرمی رنر جوان در یکی از اولین نقشهایش این قاتل روانی را به تصویر کشیده است.
«Verónica»
آیا «Verónica» یک فیلم سینمایی جن زده بر اساس واقعیت است؟! جواب این پرسش سخت است. اما فیلم ترسناک اسپانیایی زبان «ورونیکا» محصول ۲۰۱۷ بر اساس پرونده به اصطلاح والکاس در سال ۱۹۹۱ ساخته شده است. همانطور که داستان ظاهراً واقعی میگوید، استفانیا گوتیرز لازارو یک روز در مدرسه خود با استفاده از یک تخته Ouija جلسهای برگزار میکند و در میان مراسم، یک راهبه ترسناک وارد میشود و تخته را میشکند.
به دنبال این رویداد، استفانیا پس از ماهها تشنج و توهم دیدن چهرههای عجیب و غریب را تجربه میکند که در نهایت با مرگ مرموز او به اوج خود میرسد. اما وقتی پلیس برای تحقیق به سراغ این پرونده میآید، صداهای عجیبی در خانه او شنیده شده، و به گفته شاهدان اثاثیه خانه خود به خود جابجا میشدند و یک مجسمه حضرت عیسی مصلوب شده نیز از صلیب خود روی دیوار جدا میشود.
اصل وقایع تاکنون مانند یک راز باقی ماندهاند، و اگر از ما بپرسید، همچنان این داستان گیجکننده است. ولی واقعیت داستان هرچه بوده، موضوع این است که چنین رویداد وحشتناکی ۲۶ سال طول کشیده تا روی صفحه نمایش بزرگ سینما ظاهر شود.